دختر شاداب می خواهد خود را به پسری بدهد، اما او تصمیم گرفت کمی او را پوزه کند. ابتدا کلیشه او را با ویبراتور گرفت، سپس آن را در شکاف او فرو کرد. و وقتی آب میوههایش روی لبهای برافروختهاش جاری شد، دیکش را داخل آن فرو کرد. او مجبور بود برای خروس سخت او کار کند، او را خشنود کند، و وارد حالت های صریح شود. تنها هدف اصلی او صورت و دهان او بود. او یک سری ضربات دقیق به آنها شلیک کرد. توپچی، الاغ من!
پسر به مدت چهار سال در کالج تلاش کرد تا مادرش را لعنت کند. شما قول نمی دهید، شما آنها را می دهید! و به نظر میرسید که پدر برای تشویق پسرش به تحصیل کردن اهمیتی نداشت. وقت آن بود که پسرم با لذت های خانواده بیشتر آشنا شود. )))