دختر از شنا خسته شده بود و تصمیم گرفت مرد را اغوا کند. پس از ضربه زدن با کیفیت به او، مرد تصمیم گرفت از او تشکر کند و سرش را بین پاهای او بگذارد. زبانش آنقدر دراز و شیطون بود و از این طرف به آن طرف آویزان بود و دختر پایش را بلند کرد و از هر جهت تشویقش کرد. بعد از چنین لیسی، وقتی که زبانش از کار خسته شده بود، او را در موقعیت های مختلف فاک کرد.
400 دلار عالیه! حتی فاحشه ها هم کمتر درآمد دارند. بنابراین دختر فرصت را از دست نداد. و دوست پسرش خوب بود. او یک تاجر خوب می شود. زیرا معمولا جوجه ها را به صورت رایگان با دوستان خود به اشتراک می گذارند. اما نکته مهم این بود که پروژه در حال حاضر به نتیجه برسد. اگرچه من به کار خود ادامه می دهم. میتوانم عوضی را وادار به انجام کار دیگران کنم. تقاضا هست
من فقط می خواهم به کسی لعنتی کنم.