به دعوت دوست دخترش، سبزه در یک قایق تفریحی بود. اما او فراموش کرد به برادر بزرگش هشدار دهد. با این حال، جوجه زیبا به پرداخت هزینه های شنیع عادت نداشت و تصمیم گرفت همه چیز را به طور مسالمت آمیز حل کند - با مکیدن یک مرد طاس. او باید در ذهنش از سرنوشت تشکر کرده باشد - آن مرد یک دیک عالی داشت! من چنین دخترانی را دوست دارم که به این مشکل فکر نمی کنند که چگونه هزینه آن را پرداخت کنند. بهتر است او را در دهان خود بگیرید یا پاهایش را باز کنید!
این پسر نمی تواند از پس امور مالی خود برآید و نمی تواند به درستی از دخترش محافظت کند. او را نزد یک سیاهپوست فرستاد تا بدهیهایش را بپردازد، و حتی نمیدانست که دو نفر از آنها خواهند بود. و خودش بیهوده در آستان خانه رها شد. البته از دختر پذیرایی مناسبی شد و در دو بشکه زدند، اما بدهی باید بازپرداخت شود و او چاره ای جز رضایت هر دو نداشت. او این کار را کاملاً انجام داد.
مرد فقط فوق العاده است!!!!