او مرد متواضعی بود و خواهرش او را گرفت و فاسدش کرد و مجبورش کرد او را لیس بزند و در عوض حتی دیک او را در دهانش نگرفت و فقط او را خودارضایی کرد و او به وفور تمام شد. اما تقدیر او تحریک کننده است. بنابراین او فقط از اسباب بازی بیرون زد. چه خوب که آن را در دهان برادرش نگذاشت، وگرنه او ابتدا متوجه نمی شد. اما من فکر می کنم که او تمام موقعیت ها را به او یاد می دهد و او تبدیل به یک کونیلینگوس حرفه ای می شود.
کار سختی به عنوان رقصنده است. خانم ها فقط برای دیک او دیوانه می شوند. هر کدام می خواهد آن را در دستانش بگیرد، تکانش دهد. آن را به عمق دهان او فشار دهید. موارد واقعا بد به همین جا ختم نمی شود. شورتشان را می اندازند و سوراخشان را زیر خروس سخت می گذارند. و همه اینها جلوی چشم همه اتفاق می افتد.
من میخوام رابطه جنسی پرشور داشته باشم!!!