همه چیز معصومانه شروع شد، دخترها در حال تفریح بودند، اول با بالش های نرم. و بعد بازی شروع به تبدیل شدن به یک شخصیت بزرگسال کرد ، قابل درک است ، خروس سخت برادر خنده دارترین اسباب بازی بود ، که می توانید آن را نوازش کنید و در بیدمشک خود فرو کنید ، خواهران نتوانستند در برابر چنین چیزی مقاومت کنند و در ابتدا پیچ خوردند و نوازش کردند. دست، و سپس با دهان، برادر خوش شانس.
دختر آسیایی به آرامی و طولانی با زبانش خروس را نوازش کرد و توپ ها را نیز فراموش نکرد. هر میلیمتر کار میکرد، در حالی که آنقدر ناله میکرد که شریک زندگیاش میخواست او را لعنت کند. خروسش فقط بین سینه های زیبایش جا می گرفت و نوک سینه های صورتی او متورم می شدند. او دراز کشید و خواست که او را در درونش تقدیر کند. پایان دادن به شکم او لذت خاصی به او داد. با دست خروسش را نوازش کرد. ای کاش من همچین دختر آسیایی داشتم، چون همه آنها بسیار خوش خلق هستند.