چه عکاس گستاخی، پاپاراتزی لعنتی. از بالکن وارد شد و تقریباً لنز را در خرخر جوجه گذاشت. و او آنجا دراز کشیده است و فکر می کند: "چرا شوهرم حرف نمی زند؟ شاید این یک شوخی است. و شوهر هم همین فکر را در مورد او می کند و او حتی سخت تر به الاغ او می کوبد! و اینگونه بود که آنها یک زوج را درگیر کردند. لعنتی، باید پرده ها را ببندیم!
آه، خوب، اگر آنها می خواهند امتحانات را به راحتی قبول کنند، پس عوضی های دانشگاه فقط در الاغ لعنت می کنند. در حال حاضر آنها نمی توانند هیچ آزمون یا امتحانی را به روش دیگری دریافت کنند. آنها با یک دیپلم شکلات به پایان می رسند.